می گویند عشق ...

...بین کسانی جاودان می ماند که ازدواج می کنند، اما نه با یکدیگر. می گویند عشق یک بیماریست و علاج آن ازدواج است.
می گویند: "آنان که کسی عاشقشان نمی شود بد اقبالند، و آنان که عاشق کسی نمی شوند بد بخت".

باید عاشق بود. باید عشق را چشید. باید آن را به دل راه داد و گذارد تا هر ذره ی خون که از قلب می گذرد از آن بهره ای برده و این شیرین ترین احساس را با خود به دور دست های وجود ببرد و هر سلول را با عطر آن آشنا کند. آنگاه بازدممان بوی عشق خواهد داد و حرف هایمان مهربان تر خواهد شد. آنگاه دیگر عشق در انحصار لیلی و مجنون و یا شیرین و فرهاد نخواهد ماند.

می گویند ...

...جهانی هست دور از ما که آنجا درد را به آدم کوپونی نمی دهند. جهانی که در آن انسان برابر انسان است و عدالت خریدنی نیست. می گویند جهانی هست آن سوی این مرزها که مردمانش هر روز عصر بسوی خانه و خانواده می روند نه سر کار دومشان. در آن جهان برابری یک معادله ی حل شده است نه یک سؤال.