می گویند زندگی...

...آتشگهی دیرنده پا بر جاست
گر بیفروزیش رقص شعله اش در هر کران پیداست
ور نه خاموش است و خاموشی گناه ماست. (1)

می گویند:

زندگی یعنی هیاهو
زندگی یعنی تکاپو
زندگی یعنی شب نو
روز نو
اندیشه ی نو.

تو چه می گویی؟ آیا امروز هیمه ای در تنور زندگی خویش نهاده ای؟ آیا امروز از آن هیاهو و تکاپو در وجودت نشانی بود؟ دیروز چه؟ یا پریروز؟! آخرین بار کی در دلت خانه تکانی کردی؟ آخرین بار کی غبار دل را زدودی؟ غبار کهنه ی تکبر و منم منم ها. غبار مرده پرستی و زنده کشی. غبار تعصب های بی پایه. غبار تصور های پوچ. غبار کینه و نفرت. غبار اندوه، اندوه، اندوه.

هی فلانی!
زندگی شاید همین باشد
یک دروغ کوچک و ساده..... (2)

نه، زندگی دروغ نیست. واقعیتیست که رخ می دهد هنگامی که ما مشغول برنامه ریزی برای چیزهای دیگر هستیم (3).

زندگی شاید
یک خیابان درازست که هر روز زنی با زنبیلی از آن می گذرد (4)

یا شاید زندگی من و توییم. آنچه می بینیم، آنچه می گوییم، آنچه می خواهیم اما به دست نمی آوریم و آنچه داریم و پاس نمی داریم. زندگی شاید لبخندیست که هر صبحگاه به هم وام می دهیم تا شامگاهان دوباره باز ستانیم. و یا شاید:



زندگی زبان بیگانه ایست که اغلب مردم اشتباه تلفظ می کنند. (5)



*******************************************

1) سیاوش کسرایی
2) مهدی اخوان ثالث
3) جان لنُن
4) فروغ فرخزاد
5) کریستفر مُرلی
نظرات 1 + ارسال نظر
لاتیدان پنج‌شنبه 8 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 11:12 ق.ظ

بادرودبرشما
از آشنایی ودوستی باشماخوشحال واز نظرتان بهرمندشدم
راستی این ها راهم اضافه میکردی
۱-ایمان ما همان زندگی ماست.تولستوی
۲-زندگی شستن یک بشقاب است.فروغ
۳-الحیاه عقیده والجهاد.خوارج
۴-زندگی حس غریبی ست که یک مرغ مهاجردارد.سهراب
۵-...
زنده باشی

با سپاس
بی گمان زندگی را می توان به گونه های مختلف و با واژه های زیادی ترسیم کرد. اما آن چه مهم تر از تعریف زندگیست زندگی کردن است و یا بهتر بگویم درست زندگی کردن. چیزی که ما گویا از یاد برده ایم. موفق باشید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد